محل تبلیغات شما



الکسای نتیکو الان شده 5500 ایران :)

هدفم اینه به زیر هزار اون رو برسونم و البته تا جای ممکن هی کم شه. هدف اصلی الکسا نیست و منظورم اینه بازدید و تعداد نرخ برگشتی زیاد شه که وقتی این زیاد باشه الکسا خودش کم میشه.

 


معمولا جنس مخالف جذابه

خب تا همین چند وقت پیش برای منم جذاب بودن با یک سری معیار ها

اما الان یه معیاری هست که باعث شده از اکثرا بدم بیاد

چون اکثر دخترای ایرانی که دارم میبینم فقط زنده هستن

به عنوان یک انسان نه فکر میکنند

به عنوان یک انسان نه خودساخته هستن

و نه . .

از دختر هایی که خودشون تلاش نمیکنن و منتظر تا شوهر کنن و یکی نونشون رو بده متنفرم.

در آینده چنین زنی نمیگیرم. باید کسیو بگیرم که در حد خودم باشه و فکر کنه

زنی که خودساخته نباشه هیچ ارزشی نداره.

خودم رو به هیچ وجه سبک نمیکنم دیگه تا آخر عمرم تنها بمونم بهتره تا الکی بخوام با یه سری احمق و بی شعور دوست شم که واسه خوردن و خوابیدن زندگی میکنن و هیچ هدفی ندارن.


ساده ترین راه توی وضعیت الانی که داریم چیه؟

ساده ترین راه اینه همش ناله کنیم و غر بزنیم

ساده ترین راه اینه نا امید باشم و واسه زنده بودن تلاش کنیم نه زندگی کردن

ساده ترین راه اینه تلاش نکنیم چونکه از نظر آدمای دوزاری توی ایران فقط با پارتی میشه به جایی رسید

 

من نمیخوام جزء این افراد باشم

بدنیا اومدم تا موفق شم و اون کار هایی رو که میخوام انجام بدم

حتی اگر از درون بازنده بودم اما نمیزارم کسی توی رفتارم بفهمه که حالم خوب نیس

چون من قوی هستم و شرایط رو تغییر میدم

تا الان هم که عالی عمل کردم! با اینکه فقط 17 سالمه یه شاهکار های خیلی خوبی داشتم

من با قدرت ادامه میدم 

تسلیم و نا امید هم نمیشم.

آدما دو دسته هستن دسته اول نق نقو هایی هستن که فقط بلدن از شرایط گله کنن و دسته دوم خودساخته هایی هستن که شرایط رو تغییر میدن

من جزء دسته دوم هستم


خب این روزا خیلی دیگه تنبل بازی درواردم و علاقه بر اینکه از خاطراتم ننوشتم, برنامه هام رو هم خوب انجام ندادم.

نمیدونم اینو گفتم یا نه ولی خونمون کلا اومد اصفهان و حدودا یک ماهی میگذره.

خب میخوام خلاصه بگم چون حوصله ندارم و دوست دارم راجب مطلب بعدی زیاد بنویسم.

درکل فامیلای اصفهانیشون بودن و زیاد هم بودن داییم اسماعیل بودش و زنداییم میترا هم بود و دایی رضا اینا هم بودن.

دایی علی و ممد نبودن. اما امروز داییم علی با دختر دایی زهره اومده بودن.

خب اصلا چرا دارم انقدر با جزئیات میگم؟ :|

خلاصه مراسم رو گرفتیم و اتفاق بدی هم نیفتاد و خوب گذشت. اگر وقت کردم بعدا عکس یا فیلمشو هم یادگاری به صورت رمز دار میزارم.

مراسم عقد دیروز بوده

راستی حدودا یک هفته پیش یه عروس هلندی نر هم خریدم با قفسش شد 570 هزار و قیمت قفسش فقط 100 هزار بود. دستی و اهلیه ولی هنوز میترسه و گاز میگیره اما خب گازش درد نداره و اینکه غذا هم فقط ارزن با یه چیز دیگه میخوره

قصد دارم به زودی اگر شد کراتین و گلوتامین و دمبل بخرم و بدنسازیو هم توی خونه شروع کنم. قرار بود تابستون روزی یک ساعت درس بخونم و زبان انگلیسی تمرین کنم و ورزش کنم و یک ساعت هم کتاب دیگه بخونم و وقت تلفی نداشته باشم

اما انصافا خراب کردم ولی خب اشکال نداره این یه جور شکست حساب میشه که شکست ها مارو قوی تر میکنن.

 

راستی دارم روی یه پروژه خارجی هم با عیمان کار میکنم که امیدوارم جواب بده و بهش خوشبین هستم. اون پکیج اینستام هم شکست خورد برای همین ترکیبش کردم با قبلی


خب من پیج RealMehrdad رو دیدم که فک کنم دو تا دوست یا برادر هستن که باهم ویدیو طنز میسازن و خیلی هم خوشم میاد از کارشون (با اینکه لوس بازی هم دارن اما باحالن) و خلاصه میخوام اول از پیج اون دوست یا برادرش تبلیغ بگیرم (اسمش میلاده) فک کنم 120 هزار فالوور داره و گفت بازدید استوریش 20 هزار تاست.

قیمتش 200 هزار تومنه، میخوام لنیز رو تبلیغ کنم، اگر بازدهی بده درآمدم رو میتونم توی همین سال 10 برابر کنم!!! اگرم بازدهی نده باید ببینم مشکلات کجا بود و بعد هم بیشتر راجب بازاریابی تحقیق کنم تا بتونم توی مرحله بعدی بازدهی داشته باشم و سود کنم.

سود از تبلیغات لذت بخشه چون فرایندی سریعه، اما سئو مارکتینگ مثلا کنده. 

فک کنم تا شنبه معلوم میشه نتیجش، چون فک کنم فردا ازش میخرم و بعد 24 ساعت معلوم میشه. یعنی جمعه. سعی میکنم نتیجش رو بنویسم اینجا


گاهی اوقات این جمله میاد توی ذهنم:

آدما باهات خوبن تا زمانی که بهتر از تو گیرشون نیاد.

اتفاقی هم نمیاد توی ذهنم. چون میبینم این جور مسائل رو. چون شخصیت در حال شکل گیریه، هر بار یه جور فکر میکنم.

مثلا یه بار میگم پس تنها باشم و دوست صمیمی نداشته باشم بهتره چون راحت ترم

گاهی اوقاتم میگم پس باید انقدر خوب باشم که من کسیو از دست ندم، بلکه دیگران منو از دست بدن (سنگین بود)

گاهی اوقات هم میگم بیخیال، همه که اینطوری نیستن


مهم نیست دیروز یا این ماه قبل چیشد. مهم اینه یه نتیجه مهم ازش گرفتم

ولی انگیزم داره شعله ور میشه 

یه کلیپ از رونالدو و یه بازیکن مشهوری بود که خبرنگار اول از بازیکن مشهور میپرسه بنظرت بهترین بازیکن کیه؟ اون میگه مارادونا

بعد از رونالدو میپرسه و رونالدو خیلی جدی میگه: من!

هرچند که اونموقع بهش خندیدن و از نظر مردم بهترین نبود اما الان واقعا بهترینه!

من هم دقیقا توی همین جایگاه هستم

درسته الان چند میلیون فالوور ندارم و عکسم توی رومه چاپ نشده و جزء برترین و تاثیرگذار ترین افراد نیستم، اما اینو میدونم 100 درصد میشم

شاید یه روزایی نا امید بشم یا برنامم خراب بشه اما هیچ روزی نشده (توی این 2 سال) که بگم من به خواستم نمیرسم و. .

من واقعا خودمو یه نابغه میبینم، کسی که جز یک هزارم درصده، اما دیگران الان نمیتونن اینو ببین

تمام افراد بزرگ اول توی این درجه بودن، سختی این درجه اینه نمیتونی حرفای مسخره دیگرانو تحمل کنی و اون احمقا هم فکر میکنن تو مغرور هستی.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اسیب های اجتماعی